جنگ سایبری مجموعه عملیاتهای تهاجمی/دفاعیِ سازمانیافته در فضای مجازی است که معمولاً توسط دولتها یا به نیابت از آنها انجام میشود تا به زیرساختهای حیاتی، توان نظامی، یا توان اقتصادیِ رقیب آسیب جدّی وارد کند.
اعمال مجرمانه در بستر فناوری (کلاهبرداری اینترنتی، نفوذ غیرمجاز، باجافزار) با انگیزه مالی/شخصی. بازیگر معمولاً غیردولتی است.
حملات سایبری برای ایجاد رعب عمومی یا فشار سیاسی. بازیگر غیردولتیِ ایدئولوژیک است؛ هدف بیشتر اثر روانی/اجتماعی است.
ابعاد استراتژیک، هدفگیری زیرساختها/عملیات نظامی، امکان همارزی با «استفاده از زور». انتساب غالباً به دولتها.
| معیار | جرایم سایبری | تروریسم سایبری | جنگ سایبری |
|---|---|---|---|
| بازیگر اصلی | اشخاص/گروههای مجرمانه | گروههای ایدئولوژیک | دولتها/نیروهای وابسته |
| هدف | منفعت مالی/خرابکاری محدود | ایجاد ترس/فشار سیاسی | تضعیف توان ملی/زیرساختیِ حریف |
| آستانه خسارت | معمولاً محدود/قابل جبران | روانی–اجتماعی/نمادین | گسترده؛ گاهی معادل حمله مسلحانه |
| نمونهٔ تیپیک | باجافزارِ اخاذی از شرکت | تعطیلی سایتهای دولتی همراه با تهدید رسانهای | اختلال عمدی در شبکه برق/کنترل صنعتی یک کشور |
اگر یک بدافزار صنعتی طوری پیکربندی شود که سامانههای کنترلِ نیروگاه را مختل کرده و قطعی سراسری برق ایجاد کند، موضوع میتواند در آستانهٔ «استفاده از زور» قرار گیرد و در چارچوب جنگ سایبری تحلیل شود؛ در حالیکه همان بدافزار اگر صرفاً برای باجگیری مالی از یک شرکت کوچک بهکار رود، ذیل جرم سایبری قرار میگیرد.
سه پرسش طلایی برای تشخیص: چه کسی حمله را انجام داده؟ با چه مقصودی؟ و سطح خسارت/اثر چیست؟ پاسخ دقیق به این سه سؤال، برچسب «جرم/تروریسم/جنگ» را تعیین میکند.
حملات سایبری معمولاً بیصدا و بدون سر و صدا رخ میدهند؛ بر خلاف موشک یا تانک، آثار اولیه آنها بهراحتی دیده نمیشود.
یک بدافزار میتواند از هزاران کیلومتر دورتر عمل کند. تعیین مبدأ حمله و مسئولیت دولتها بسیار دشوار است.
یک حمله سایبری میتواند در چند ثانیه هزاران سیستم را آلوده کند و اثری زنجیرهای روی کل یک کشور بگذارد.
ویروس Stuxnet در سال ۲۰۱۰ نشان داد که جنگ سایبری میتواند در سکوت و بدون اعلام رسمی، سیستمهای صنعتی یک کشور را از کار بیندازد. این ویروس با سرعت بالا در شبکههای رایانهای پخش شد و تنها هدف آن تخریب سانتریفیوژهای هستهای بود.
برخلاف جنگ سنتی که مرز، ارتش و سلاح ملموس دارد؛ جنگ سایبری میتواند با یک کد ۲۰۰ خطی آغاز شود و اثری بهاندازه یک بمب واقعی داشته باشد.
اصلیترین بازیگر جنگ سایبری؛ با هدف تضعیف توان ملی رقیب، جاسوسی یا تخریب زیرساختها. حملات معمولاً پیچیده و سازمانیافته هستند.
گروههایی مثل APTها (Advanced Persistent Threat) که یا مستقیماً برای دولتها کار میکنند یا از حمایت آنها برخوردارند.
گروههای تروریستی یا ایدئولوژیک که از حملات سایبری برای ایجاد ترس عمومی و فشار سیاسی استفاده میکنند.
حملات سایبری به شبکه برق اوکراین در سال ۲۰۱۵ توسط گروهی منتسب به روسیه انجام شد. این حمله بیش از ۲۳۰ هزار نفر را در تاریکی فرو برد و نمونهای از نقش مستقیم دولتها و گروههای سازمانیافته در جنگ سایبری بود.
برای تحلیل حقوقی یک حمله، ابتدا باید بازیگر آن را شناسایی کنید؛ آیا یک دولت پشت آن است یا یک گروه غیردولتی؟ همین نکته تعیین میکند که حمله «جرم»، «تروریسم» یا «جنگ» تلقی شود.
نخستین نمونه بزرگ حمله DDoS گسترده به یک کشور؛ بانکها، رسانهها و دولت استونی فلج شدند. این حمله نقطه عطفی در توجه جهانی به جنگ سایبری بود.
بدافزار پیشرفتهای که تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار داد و سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم را تخریب کرد. نمونهای روشن از جنگ سایبری با ابعاد استراتژیک.
گروه هکری وابسته به یک دولت خارجی کنترل شبکه برق اوکراین را در دست گرفت و بیش از ۲۳۰ هزار نفر را در تاریکی فرو برد.
مطالعه موردی Stuxnet نشان داد که یک خط کد میتواند همان اثری را داشته باشد که در گذشته فقط با بمب یا موشک ممکن بود. این حمله نه تنها خسارت فیزیکی ایجاد کرد بلکه مفهوم جنگ در قرن ۲۱ را تغییر داد.
مرور این نمونهها کمک میکند بفهمید که چرا امروز ناتو و سازمان ملل در حال تدوین چارچوبهای ویژه برای جنگ سایبری هستند؛ چون تجربههای واقعی نشان دادهاند که پیامدهای آن برابر یا حتی فراتر از جنگ سنتی است.
حمله به سیستمهای برق، آب، حملونقل و ارتباطات با هدف ایجاد فلج ملی و مختل کردن زندگی عادی شهروندان.
سرقت یا نابودی اسناد دولتی و نظامی، یا افشای دادههای حساس شهروندان برای تضعیف اعتماد عمومی.
اختلال در رادارها، سامانههای پدافند یا شبکه فرماندهی برای کاهش توان دفاعی کشور هدف پیش از حمله فیزیکی.
در حمله سایبری به شبکه برق اوکراین (۲۰۱۵)، هدف اصلی زیرساخت حیاتی بود. در مقابل، حملات موسوم به SolarWinds (۲۰۲۰) بیشتر برای سرقت اطلاعات و جاسوسی طراحی شده بود.
در تحلیل حقوقی یک حمله، تشخیص هدف اهمیت حیاتی دارد؛ چون نوع هدف تعیین میکند که حمله در چارچوب «جرم»، «جنگ» یا «نقض حقوق بشر» طبقهبندی شود.
حملات سایبری میتوانند بیاعتمادی به دولت ایجاد کنند، مشروعیت سیاسی را زیر سؤال ببرند و حتی در روند انتخابات دخالت کنند.
خسارات میلیاردی به بانکها، بورس و شرکتها. حملات سایبری میتوانند زنجیره تأمین جهانی را مختل کنند (مانند حمله به Colonial Pipeline در آمریکا).
تضعیف سامانههای دفاعی و نظامی، از کار انداختن سیستمهای پدافند هوایی یا اختلال در فرماندهی نیروها میتواند امنیت ملی را به خطر بیندازد.
در حمله NotPetya (۲۰۱۷)، شرکتهای بینالمللی مثل Maersk و FedEx دچار میلیاردها دلار خسارت شدند. این حمله نشان داد که پیامد یک عملیات سایبری میتواند از مرزهای یک کشور فراتر رفته و اقتصاد جهانی را لرزان کند.
جنگ سایبری فقط موضوعی نظامی نیست؛ آثارش در سیاست، اقتصاد و جامعه بهطور همزمان دیده میشود. بنابراین تحلیل حقوقی آن نیازمند رویکردی میانرشتهای است.
ماده ۲(۴) منشور، منع توسل به زور را بیان میکند. بحث اصلی این است که آیا حمله سایبری گسترده میتواند در همین چارچوب «استفاده از زور» تفسیر شود یا خیر.
دخالت سایبری در انتخابات، اقتصاد یا رسانههای داخلی یک کشور، میتواند نقض اصل حاکمیت و عدم مداخله در امور داخلی محسوب شود.
در صورت تبدیل حملات سایبری به مخاصمه مسلحانه، قواعد حقوق بشردوستانه (IHL) نیز اعمال میشوند: اصل تفکیک، تناسب و ضرورت نظامی.
اگر یک حمله سایبری شبکه بیمارستانها را مختل کند و جان بیماران به خطر بیفتد، این عمل میتواند نقض صریح حقوق بینالملل بشردوستانه باشد، حتی اگر هیچ گلولهای شلیک نشده باشد.
جنگ سایبری هنوز معاهده مستقل ندارد؛ وکلا و پژوهشگران باید قواعد سنتی حقوق بینالملل را تفسیر کنند تا این پدیده نوظهور پوشش داده شود.
مهمترین سند علمی–تحلیلی درباره کاربرد حقوق بینالملل در فضای سایبری. این سند توسط گروهی از متخصصان بینالملل به ابتکار ناتو تهیه شد.
کارگروههای تخصصی مثل UN GGE و OEWG در حال بررسی قواعد الزامآور برای جلوگیری از حملات سایبری علیه زیرساختهای حیاتی هستند.
اتحادیه اروپا و ناتو چارچوبهای امنیتی و مقررات سایبری مشترک برای دفاع جمعی ایجاد کردهاند که الگویی برای سایر مناطق محسوب میشود.
در Tallinn Manual 2.0 آمده است: اگر یک حمله سایبری موجب خسارت معادل حمله فیزیکی شود، میتواند به عنوان استفاده از زور تلقی گردد. این یک تحول مهم در تفسیر منشور ملل متحد است.
هنوز معاهده الزامآور جهانی در زمینه جنگ سایبری وجود ندارد؛ اما اسنادی مثل Tallinn Manual مبنای تفسیری قدرتمندی برای وکلا و دولتها فراهم کردهاند.